مطب عاشقانه سری 1
 
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 15:24 ::  نويسنده : امید توانا

 

من خسته و بی هـــدف در کــوچه هـــای غربت ســـر گـــردانـــم فـــضای


شهر را غبار غربت ویاءس فرا گــرفــتـه دیــگــر خــسـته شده ام به دیواری

سرد و سیاه تکیه می دهم اما سایه ام مرا کشان کشان دنبال خو می برد

آخر مقصد و راه من کجاست هیچ کسی نیــست انــگار درایــن هــمــه بــا

هم غریبند همه همانند سایه ای ســیــاه با شـتـاب از کـنـار هم می گذرند

و خود را در گورسـتــان تـاریـک خـانـه هایـشـان پـنـهـان مـی کـنـنـد و مــن

و سایه ام همچنان سر گردان زمان سالهاست که در اینجا گم شده اسـت

و برای کسی مهم نیست که دست شب چنان زغــال زمـیـن و آسـمـان را

سیاه کرده است سایه ام مرا به زیر اتاقی روشن می برد انـگــار شـخصی

آنجاست که به روشنایی علاقه مند است و پشت پنــجــره ایـسـتـاده و بـه

بیرون می نگرد چشمانش برقی عجیبی از امید دارد بــا چــشـمـانــــــــم

به او می فهمانم به کشمکش احتیاج دارم تا با دسـتــش غــبـار غـربــت و

یاءس را از پیراهن روحم بتکاند پس عاشـقـانــه بــا او بــه راه مـی افــتــم

تــــــــا شــــــــب را نــــــــــا بـــــــــود کـــــــنــــــیـــــــــــم

 

***  ***  ***

 

خسته شدم از بس چشم به در دوختم

نامه هام نداي دوست داشتنت رو ميدند

از بس اسمتو صدا کردمديواره اسمتو بلد شدند

از بس گريه کردم اشکي براي چشمام نمونده

از بس داد زدم صدام گرفته تو رو روز و شب صدا

مي کنم شايد روزي ببينمت شايد روزي حست

کنم شايد بتونم ببوسمت

شايد روزي برات بميرم

دوستت دارم

 

***  ***  ***

 

آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام

خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام

آه اگر روزی نگاه تو

مونس چشمان من باشد قلعه سنگین تنهایی

چهار دیوارش زهم می پاشد


 

***  ***  ***

 

در دادگاه عشق قسمم قلبم بود، وكيلم دلم بود



و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان



قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن



تو اعلام كرد پس محكوم شدم به تنهايي و مرگ



كنار چوبه ي دار از من خواستند تا آخرين خواسته ام را بگويم



و من گفتم به تو بگويند:

دوستت دارم


 

***  ***  ***

 

دوستت داشتم...



عاشقت بودم و ديوانه حسابم کردی



آشنا بودم و بيگانه خطابم کردی


گفته بودم چو بيايی غم دل با تو بگويم


چه بگويم، که غم دل برود تا تو بيايی!

 

***  ***  ***

 

زنـــدگــی بی تو یعنی مـــرگ راحت




چه زیباست بخاطر تو زیستن

وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛

و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو،

مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت،

زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست،

وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛

برای تو می تپد

F.ُS


دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم

زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده

زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده

زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع

كننده است كه زندگی زيباست

اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای

قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم

 

 

 

 


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







عشق ممنوع


درباره وبلاگ

عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است گوش کردن نیست ، درک کردن است دیدن نیست ، احساس کردن است جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است حتی تنها . . .
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق ممنوع و آدرس nolovehas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 875
تعداد نظرات : 88
تعداد آنلاین : 1

Code Center


يک عدد بين 1 تا 63 انتخاب کنيد، من قادرم با 6 بار حدس زدن ذهن شمارو بخونم!!!